از آنجایی که این وبسایت، بستری برای گزارش آموختههایم است، بنا دارم تجربیات و آنچه تا به حال در زمینهی دیجیتال مارکتینگ یاد گرفته و میگیرم را نیز با شما به اشتراک بگذارم.
همچنین با نوشتن، خودم هم مطالب را بهتر فرا می گیرم.
مطالبی که مینگارم حاصل تجربه و مطالعهی منابعی همچون دیجیتال مارکتینگ به زبان آدمیزاد است که توسط نشر خوب هیرمند به چاپ رسیده است.
فهرست مطالب
دیجیتال مارکتینگ به مثابه ی یک ازدواج
بیاییم دیجیتال مارکتینگ را به مثابهی یک ازدواج در نظر بگیریم.
فرض کنیم کسب و کار شما، یک جوان خوشتیپ و جذاب است.
او وارد یک کافیشاپ میشود و بانوی زیبایی را، که فرض کنیم مشتری ماست، میبیند.
به نظر شما، اگر همان لحظه به سمت او برود و از او خواستگاری کند، چه اتفاقی میافتد؟
خوب معلوم است. در بهترین حالت، آن خانم خیلی مودبانه دست رد به سینهی او میزند. در بدترین حالت هم که، بگذریم.
میبینید؟
دیجیتال مارکتینگ هم به همین شکل است.
باید ابتدا آشنایی ایجاد شود. رابطهی عاطفی با مشتری شکل گیرد و پروسهای طی شود تا بتوان به فروش رسید.
نقش اصلی بازاریابی ما، انتقال مردم بین مراحلی خاص، از یک فرد در دایرهی سرد، به دایرهی مشتریان وفادار است.
سفر مشتری چیست؟
بیاییم خیلی ساده مطلب را بشکافیم و پیش برویم.
حتما تا به حال برایتان پیش آمده که خواسته باشید موبایل بخرید.
ابتدا به ساکن دربارهی ویژگیهای آن موبایل، قیمتش و مزایای آن نسبت به دیگر رقیبانش اطلاعات جمعآوری کرده و یا از دیگران پرسیدهاید. درست است؟
از زمان تصمیمگیری به خرید موبایل، تا زمان خریدن آن، روندی صعودی طی میشود که امروزه، حجم زیادی از این روند به صورت آنلاین انجام میشود.
شرکتهای زیرک و پولساز، مثل اپل و یا نمونهی ایرانی، مثل دیجی کالا، از اینترنت برای متمایلکردن علاقه و گرایش به سمت چیزی که خودشان پیشنهاد و ارائه میکنند و همینطور برای تبدیل خریدارهای اتفاقی به طرفداران دائمی برندشان استفاده میکنند.
«بازاریابی یا مارکتینگ به طور کلی، یعنی توسعهی روابط دارای منافع مشترک با مشتریان احتمالی، مخاطبان و مشتریان فعلی.
به این روند توسعهی روابط، سفر مشتری میگوییم.»
پس نقش بازاریابیِ دیجیتالی ما، کمک به انتقال مشتری احتمالی، مخاطب یا مشتری فعلی از مرحلهای به مرحلهی بعدی در سفر مشتریست.
“پرسونای مشتری” یا “مخاطب هدف” چیست؟
ما ابتدا باید مشخصات مشتری ایدهآل خودمان را مشخص کنیم.
در واقع خواستهی اصلی ما باید این باشد که هدف آنها را بفهمیم. ببینیم که آنها چه میخواهند و ما چه موانعی را میتوانیم از مسیر دستیابی آنها به اهدافشان برداریم.
بفهمیم که مشتری ایدهآل ما بیشتر وقت خودش را صرف چه چیزی میکند.
مهمترین مسئله در بازاریابی دیجیتال، ایجاد ارتباط انسانی با مشتری است. او باید احساس کند که با یک انسان دیگر که حرفش را میفهمد طرف است. نه با یک سازمان سخت و سرد.
پس خیلی مهم است که ما مخاطب هدفمان را دقیق بشناسیم تا بتوانیم محتوا، پیشنهادات و کمپینهای هدفمندی را تنظیم و ارائه کنیم تا بتواند مخاطب ما را جذب کرده و مشکلاتشان را حل کند.
هر قسمتی از فرایند فروش و بازاریابی ما که با مشتری در ارتباط است، و صد البته که این قسمت تقریبا همهچیز است، وقتی بهبود پیدا میکند که پرسونای مشتری خود را با شفافیت مشخص کرده باشیم.
در مطالب بعدی در مورد نحوهی ساختن پرسونای مشتری و مراحل سفر مشتری خواهم نگاشت.
خیلی خوب و روان توضیح دادی مخصوصا مثال پیشنهاد دوستی
یک نکته: اگر در دیجیتال مارکتینگ به جای این که محتوایی تولید کنیم که به کسب و کارمون کمک کنه
محتوایی تولید کنیم که به درد مخاطبمون بخوره
به سمت بازاریابی محتوایی می ریم
اونجاست که کم کم با سیلی از مشتریان وفادار و دو اتشی روبرو می شیم
به شرط صبر و مداومت
دقیقا همینطوره کاوه ی نازنین. صبر و مداومت توی کار محتوا راهگشاست.