مدتی پیش،شاهین کلانتری استاد نازنینم مطلب مهمی تحت عنوان ریزعادت را برایمان موشکافی کرد و توضیح داد.
اهمیت عادتسازی و برنامهریزی روزانه برای رسیدن به موفقیت در زندگی بر هیچکس پوشیده نیست.
من هم با توجه به اهدافی که دارم و با استفاده از اثر مرکب،برنامهریزی و عادتهای مخصوص به خویش را داشتم.
اما بعد از اینکه شاهین مسئلهی ریزعادتها را عنوان کرد و از اهمیت آنها در زندگی روزمره سخن راند،ترغیب شدم که شده حتی یک روز،به آنها در زندگی تمسک جویم.
اول توضیحی راجع به ریزعادتها بدهم:
فهرست مطالب
ریزعادت چیست؟
استفان گایز در کتاب ریزعادتها:عادتهای کوچک،نتایج بزرگ خود،که توسط انتشارات تعالی منتشر شده است،از مجموعه عادتهایی سخن گفته که همانطور که از نامشان پیداست،ریز هستند.
اما چقدر ریز؟
می گوید این عادتها باید آنقدر ریز باشند که وقتی برای کسی تعریفش میکنید،از شدت کوچک بودنش خندهشان بگیرد.یا حتی خجالت بکشید برای کسی تعریفش کنید.
خیر.10 صفحه مطالعه در روز یا 500 کلمه نوشتن در طول روز،ریزعادت نیست.
50 تا شنا رفتن در طول روز هم ریزعادت نیست.
اینها کارهایی هستند که ممکن است ما نتوانیم بعضی روزها انجام دهیم.
چه چیزی ریزعادت محسوب میشود؟
عادتها وقتی ریزعادت محسوب میشوند،که شما همین الان پس از خواندن این مقاله،بلافاصله و در عرض دو دقیقه انجامش دهید!
به طور مثال،زدن پنج تا شنا.
نوشتن سه خط در دفترچهتان.
خواندن دو صفحه از کتابی که مطالعهاش میکنید.
پنج دقیقه تمرین سازی که مینوازید.
و بسیاری مواردی که میتوانید در زندگی خودتان اضافه کنید.
اگر با خواندن این بخش پوزخندی کنج لبهایتان نشسته،یعنی همانجایی هستید که من هم چند روز پیش بودم.
با ادامهی این مطلب همراه باشید تا هم تجربهی شخصی خودم در استفاده از این ریزعادتها برایتان بگویم،هم از اتفاقی که برای مغز در حین استفاده از آنها میافتد.
نکتهی اساسیِ ریزعادتها چیست؟
این است که در روزی که دلدرد دارید،با رییستان دعوایتان شده،مادرتان سرتان غر میزند،پروژهی دانشگاهیتان با شکسست مواجهه شده و هزار و یک بلای دیگر سرتان آمده،حتی در چنین روزی هم بتوانید این ریزعادت را انجام دهید!
یک ریزعادت باید به گونهای باشد که حتی در چنین شرایطی هم با خودتان بگویید:
خب،حداقل دو صفحه کتابم رو بخونم.
دوتا شنا بزنم.
سه خط از این پروژه بنویسم.
نکتهی بسیار مهمی که اینجا وجود دارد،این است که شما باید پس از انجام هر کدام از ریزعادتهایتان،احساس نشاط و خوشحالی بکنید.
اگر لازم است،این ریزعادتها را در دفتری بنگارید و پس از انجام هرکدامشان،یک خط مشکی بزرگ و جانانه روی آن بکشید.
این موضوعی که بیان میکنم صرفا حرفی از روی باد هوا نیست.پژوهش های علمی بیشماری دربارهی آن شده است.
حال برویم سراغ تحربهی شخصی خودم از استفادهی ریزعادتها:
دو شب پیش،قبل از به خواب رفتن،در تختخواب گرم و نرمم دراز کشیده بودم.ساعت سه پس از نیمه شب را نشان میداد.
آنقدر کار داشتم که حساب ساعت از دستم در رفته بود.
کوفتگیای در پاها و کمرم احساس میکردم.فردا صبحش هم باید زود بیدار میشدم و پروژهای را تحویل می دادم.
ناگهان درسهای همان روزِ شاهین راجع به ریزعادتها در خاطرم آمد.
ابتدا در نظرم مسخره آمد و پوزخندی زدم.
اما بعد با خود گفتم من که تا به حال از انجام تمرینهایی که شاهین گفته ضرری ندیدهام.اینبار هم امتحانش کنم.
تا به حال،من هر روز با خود عهد میکردم که کارهای روزانهی زیادی انجام بدهم.
از هزارکلمه تمرین نویسندگی در روز گرفته تا مطالعههای حداقل صد صفحه کتاب در روز و نوشتن مقالات هزارکلمهای در هر روز.
اما حالا قرار بود این سیستم را کمی تغییر دهم.
مطالعهی کتابهایم را به دو صفحه تغییر دادم.
نوشتن هزارکلمه را به نوشتن چند خط در دفترچهی نقرهفامم تغییر دادم.
انجام یکی از پروژههایم را هم به نوشتن پنجاه کلمه از آن تغییر دادم.
نتیجه؟
شگفت انگیز بود!
من انتظار داشتم میزان مطالعات و نوشتههایم کمتر و کمتر شود.
اما به جای آن بیشتر شد!
یعنی چه؟مگر میشود؟
جالب است بدانید که این موضوع واقعیت دارد.
وقتی ما از ریزعادتها استفاده میکنیم،ذهن ما گول میخورد.
مثلا دو صفحه میخوانیم و پاداش انجام کاری مهم به ما داده میشود توسط مغز،و بعد دوست داریم یک صفحه بیشتر بخوانیم،و بعد دوباره یک صفحه بیشتر…
و به همین ترتیب،من آن روز از چندین کتاب مختلف،هر کدام حدود ده صفحهای مطالعه کردم آن هم بدون این که احساس خستگی بکنم.
آن هم با دقت و تمرکز بالاتر.
اما هدفم این نیست که بگویم شما هم باید چندین و چند کتاب مختلف را بخوانید.
برای شروع،از خواندن دو صفحه از یک کتاب باید آغاز کرد.
در نوشتن هم همینگونه شد.
قرار بود فقط یک پاراگراف سه خطی بنویسم.
آخر روز،یک چهارمِ دفترچهی کوچکم پر شده بود.
میبینید؟
سخن آخر
هدف از ریزعادتها این است که ما عادتهای بزرگ را به عادتهایی بسیار ریز و متداوم تبدیل کنیم.
باور بفرمایید که ما همیشه و هرروز قرار نیست انگیزه و اراده داشته باشیم.
بعضی روزها تمام دنیا بر ضد ماست.
از زمین و زمان مشکلات میبارد.
هدف این است که ما بتوانیم در همان روزها هم،شده یک قدم به سوی اهدافمان برداریم و این قدمها در وجودمان نهادینه شود.
به گونهای که نتوانیم از انجامشان دست برداریم و ناخودآگاه انجامشان دهیم.
پینوشت:این مطلب را با استفاده از ریزعادتها نوشتم.مثلا قرار بود پنجاه کلمه باشد.
بهگمانم بعد از مطالعهی این پست،خواندن مطلب زیر نیز برای شما مفید واقع شود:
چگونه یادگیری بهتری داشته باشیم؟
تفاوت غبطه و حسادت | چگونه از غبطه خوردن به نفع خود بهره ببریم؟
سلام پوریا فعال و عزیز
من برای بار دومهست که کتاب ریز عادت های استفان گایز رو می خونم عجیب زندگی من و تغییر داده و باعث رشدم در زمینه نویسندگی شده و اشاره شما به این مطلب به من بیشتر انگیزه داد و این مهم ترین محتوایی هست که باید آموزش بدیم
بی نهایت لطف داری به من منیره جان.
ریزعادت ها فوق العاده مهم هستن و پایه و اساس هر موفقیتی هستن.دقیقا همینطوره که میگی و ما باید بیشتر و بیشتر روش وقت بذاریم.
خیلی برای من مفید و آموزنده بود سپاس از مطالب خوبتون
خواهش می کم فرناز جان. خیلی خوشحالم که واست مفید واقع شده این مطلب.
بسیار بسیار مفید
بی نهایت لطف داری به من طوبی جان.ممنونم از همراهی و توجهتون
[…] ریزعادت ها | روشی برای انجام بهتر کارهای روزانه و غلبه ب… […]
پوریا جان، کتاب قدرت عادت و خرده عادتها هم کتابهای جالبی هستند در این مورد. توصیه میکنم بخونیشون 🙂
ممنون بابت مطلب خوبت.
محمدمهدی عزیز، بله اونا رو هم مطالعه کردم. ممنونم از معرفیت. لطف داری به من. خوشحالم که مفید واقع شده واست.