باوری وجود دارد مبنی بر اینکه نویسندگان برای نوشتن به مکانی آرام و فانتزی نیاز دارند.
البته که درست است و برای نوشتن بهتر است که در محیطی آرام باشیم تا بتوانیم متمرکز به موضوعی که می نویسیم بپردازیم و حواسمان پرت نشود.
اما،خودمانیم،مگر چقدر میشود چنین محیطی را در اختیار داشت؟
نوشتن در محیط شلوغ
شاید فرزندانمان شلوغ کنند،تلفن زنگ بزند،اعضای خانواده با یکدیگر حرف بزنند و قس علی هذا.خودتان تا آخرش را بروید.
همین حالا که دارم این مطلب را مینویسم،خواهرزادهام گیتارم را برداشته،پشت سرم روی زمین نشسته و مینوازد.
البته گمان نکنید که چه فضای دلنشینی برای نوشتن برایم فراهم آورده.خیر.نیکان هنوز نواختن بلد نیست.این مثال را زدم که بهتان بگویم خود من هم شرایط ایدهآل برای نوشتن ندارم،و از این بابت گلهای هم ندارم.
تلاش برای فراهمسازی شرایط ایدهآل نوشتن مذموم نیست.اتفاقاً کار خوبی هم هست.
اما به شرطها و شروطها.
برویم سراغ کتاب تا میتوانی بنویس اثر ناتالی گلدبرگ،که نکاتی بیشمار از آن برایتان در مطالب قبلی هم آوردهام.
اتاقی برای نوشتن
خانم گلدبرگ مینویسد:
“اگر برای نوشتن به اتاقی نیاز دارید،یک اتاق بگیرید،نه تمام آپارتمان را.کافی است از سقف اتاق آب نچکد،یک پنجره هم داشته باشد و در زمستان گرم باشد.
یک میز تحریر و یک صندلی نرم و راحت و قفسهای برای چند کتاب،کافی است تا سرگرم نوشتن شوید.
افراد زیادی فکر میکنند اول باید دیوارهای اتاق را نقاشی کنند،سپس چند تزیین دیواری میخرند.آنگاه به نوبت میز تحریری مخصوص میرسد.سپس رویهی صندلی را عوض میکنند،آنگاه یک کتابخانه با چوب گردو به نجار سفارش میدهند،قالیچهای دستباف میخرند و میگویند:«این میر کار من است.»
و البته همهی اینها ترفندی برای احتراز از نوشتن است.
شاهد دوستانی بودهام که پس از ایجاد فضایی عالی،نتوانستهاند پای خود را در آن بگذارند.نشستن در فضای بینقص،و نوشتن دربارهی نواقصی که نوشتن برملا میکند،دشوار است.”
میبینید؟
واقعیت امر این است که ما انسانها گرایش به پشت گوش انداختن کارهایمان داریم.
چه برسد که کارمان نوشتن باشد.
حتی تَرَکهای دیوار هم جذابتر از نشستن پشت صفحهی سفید و خیرهشدن به آن میشود.
خیره شدن به صفحهی سفید همانا و احساس ناتوانی و بیارزشیکردن همانا.
در نتیجه،تقصیر را میاندازیم گردن محیط.
میگوییم محیط شلوغ و پرسروصدا است.تمرکز ندارم.
اما خب،واقعیت خلاف این است.
برای نوشتن خودتان را محدود به زمان و مکان نکنید
بسیاری نویسندگان معروف هستند که اصلا جای مشخصی برای نوشتن ندارند.هرجایی که برسند مینویسند.
نه اینکه اتاقی مشخص برای نوشتن،یا لپتاپی اختصاصی برای جمعآوری نوشتههایشان نداشته باشند.نه.
آنها خودشان را محدود به مکان مشخصی برای نوشتن نمیکنند.
یکی در کافه مینویسد،یکی در پشتبام خانه و یکی ایستاده در گوشهی خیابان.
شاهین کلانتری،استاد نازنینم مطلبی نگاشته است تحت عنوان ایستگاه نویسندگی.پیشنهاد میکنم آن را هم مطالعه کنید.
باری،کاری که ما باید بکنیم این است که خود را محدود به زمان و مکان مشخصی برای نوشتن نکنیم.
بهتر است دفترچهای کوچک همراه خود داشته باشیم تا هرجا که میرویم،بتوانیم در آن بنگاریم.
مطلب زیر با به یاری دفترچهی کوچک همراهم نگاشتهام:
در باب زندگی | مرگ چیست؟مرگ در نگاه شمس تبریزی و روزنگاری از خویش
خانم گلدبرگ در کتابش ادامه میدهد:
“طبیعی است که در محل کارمان چند کتاب نیمهباز و فنجان چای نیمهنوشیده و اوراق پخش شده روی زمین و انبوهی از نامه های پاسخ داده نشده و یک جعبه بیسکوئیت له شده و یک ساعت مچی که یک عقربه ندارد،و یک جعبه کفش که دَمَر و زیر میز تحریر افتاده،وجود داشته باشد.
داشتن اتاقی که در آن بنویسیم و لوازم نگارش خود را در آن بگذاریم خوب است،به شرط آن که آنقدر خود را بشناسیم که سرگرم چیدمان داخلیاش نشویم.”
پس روی اتاق نوشتنتان کمالگرایی نکنید.مهم این است که شروع به نوشتن کنید و به آن ادامه دهید.
بهگمانم بعد از مطالعهی این پست،خواندن مطلب زیر نیز برای شما مفید واقع شود:
نویسندگی ؛تقلید و حسادت | چرا برای نوشتن باید آثار دیگر نویسندگان را مطالعه کرد؟
چرا برای نویسنده شدن باید بسیار خواند و نوشت؟
مهم ترین تکنیک نویسندگی | چگونه از حواس پنجگانه در نوشته استفاده کنیم؟
آقای جامعی مطلبتون خیلی عالی و مفید بود.
مریم جان شما بی کران لطف داری به من.خوشحالم که مفید واقع شده واست این مطلب.