کنترل کردن احساسات خودمان به معنای راندن احساسات منفی نیست.
شما یک زندگی ایدهآل را چگونه میبینید؟
جوابهای متعددی به این سوال میتوان داد.به تعداد آدمهای این کرهی خاکی.
اغلب افراد میگویند که داشتن خانوادهای گرم و صمیمی،رابطهی نزدیک با پارتنر زندگیمان،مسیر شغلی لذتبخش و وضعیت مالی مناسب،تلاشی در جهت رسیدن به احساس خوشحالی و خوشبختیست.
در واقع ما زمان زیادی از عمرمان را برای رسیدن به این خوشحالی صرف میکنیم.
گهگاهی هم پیش میآید که در تلاشی مذبوحانه،برای دستیابی به این احساس خوشحالی،افکار منفیمان را نادیده میگیریم.
به هر نحو،هیچکس دوست ندارد که احساساتی نظیر اندوه،گناه،ناامید و قس علی هذا را تجربه کند.
پس ما نه تنها به دنبال کسب لذتها و احساس خوشی و شادی هستیم،بلکه در تلاشیم تا خویشتن را از رنج برحذر داریم.
احساسات منفی و مثبت چه احساساتی هستند؟
احساسات منفی آنهایی هستند که باعث میشوند احساس ضعف و رنج کنیم.
به طور کلی،احساساتی که میخواهیم کمتر و کمتر تجربهشان کنیم.
احساسات مثبت آنهایی هستند که ما میخواهیم هرچه بیشتر تجربهشان کنیم و لذتبخش هستند.
احساسات منفی را به چیزهای متفاوتی میتوان اطلاق کرد:
استرس قبل از یک مصاحبهی کاری،خشم ناشی از گیر کردن در ترافیک،ناراحتیِ از دست دادنِ داراییهایمان،احساس گناه ناشی از شکستن رژیم غذایی خود و بسیاری موارد دیگر که این لیست انتهایی هم ندارد.خودتان هم میتوانید به این لیست اضافه کنید.
این احساسات بین تمام انسانها مشترک هستند و کسی نیست که در برههای از عمرش آنها را تجربه نکرده باشد.
چون تجربهی این احساسات منفی ناخوشایند است،معمولا تلاش میکنیم از موقعیتهایی که ختم به چنین احساساتی می شوند دوری کنیم.
یا اگر در آن موقعیت قرار گرفتیم،سعی میکنیم این احساسات را نادیده بگیریم.
به بیانی دیگر،ما چنین احساساتی را “بد” تلقی میکنیم.
احساسات منفی بد نیستند!
احساسات منفی بخشی ضروری و اساسی از تجارب انسانی هستند.
بیاییم اندکی بیشتر راجع به آنها بیاندیشیم:
دلیلی برای درد وجود دارد.هم روحی و هم جسمی.
به عنوان مثال،وقتی دست به ماهیتابهی داغ میزنیم و دستمان میسوزد،این درد باعث میشود که سریع دست خود را عقب بکشیم و صدمه جبرانناپذیر نشود.
به همین شکل،درد احساسی هم تجربهای مهم و اساسیست.
روانشناسان به نتیجه رسیدهاند که احساسات منفی همانند احساس درد،هشداری هستند برای اینکه به ما بگویند اتفاقی در محیط زندگی ما افتاده است.
4 قدم کنار آمدن با احساسات منفی
قدم اول:احساساتمان را بشناسیم
وقتی با احساسی منفی رودررو میشویم،متوجه حضورش شویم و آن را با آغوش باز بپذیریم.
سعی کنیم بفهمیم اسم این حس منفی چیست.
آیا خشم است؟غمگین شدهایم؟احساس گناه میکنیم؟
احتمالش هست که چندین و چند احساس را در آن واحد تجربه کنیم.
انسان موجودی تک بعدی نیست.این موضوع راجع به احساساتش هم صدق میکند.
درک و توجه به احساساتمان سبب میشود که اضطرابمان اندکی کاهش پیدا کند.
می توانیم با خودمان بگوییم:
“متوجهم که عصبی/نگران/شرمگین/اندوهگینم.”
وقتی به وجود چنین احساساتی واقف شدیم،نباید کشش بدهیم و مدام بهشان فکر کنیم.
باید جلوی این نشخوار ذهنی و مدام یادآوری کردن این احساسات به خودمان را بگیریم.
روش انجامش هم این است که به خودمان یادآوری کنیم که این احساسات طبیعی و بخشی از ذات و طبیعت انسانی هستند.
قدم دوم:ببینیم این احساس میخواهد به ما چه بگوید.
حال که تشخیص دادیم این احساسات منفیمان چیستند،زمان رودررو شدن با آنهاست.
اندکی با خودمان فکر کنیم و از خودمان بپرسیم:
“چه چیزی باعث شده چنین احساسی داشته باشم؟”
وقتی که تمرکزمان روی دلایل این احساسات باشد و نه خود احساسات،ناخودآگاه در حالت مشکلگشایی قرار میگیریم.
این حالت به ما کمک می کند که پیام این احساسات را درک کنیم و بهتر بتوانیم مشکل خود را حل کنیم.
مهم این است که به یاد داشته باشیم که درست است تجربهی این احساسات دردناک است،اما دارد پیام مهمی را به ما میرساند.
قدم سوم:از منطق بهره بگیریم
خب،میدانم که در چنین شرایط دردناکی،چقدر منطقی بودن سخت است.
تجربهاش کردهام و به نیکی واقفم از دردهایش.
اما خب،اینجا هستیم تا بتوانیم شخصیت و وجود خودمان را توسعه دهیم.در نتیجه،باید توانایی رویارویی با مشکلات و حل آنها را در خود پرورش دهیم.
درست میگویم؟
پس،وقتی پیام احساسات منفی را درک کردیم،باید از دیدی منطقی به آنها بنگریم.
اندکی از احساساتمان فاصله بگیریم و ببینیم که آیا رفتار و تعقلمان در این برهه منطقیست؟
یا اینکه داریم احساساتیزده فکر و عمل میکنیم؟
اگر جوابمان بله است و متوجه شدیم که رفتار و افکارمان از تعقل به دور است،لازم است اندکی به خود زمان دهیم تا آتیشمان بخوابد.
همچنین میتوانیم راجع به شرایطمان با یکی از اعضای خانواده و یا دوست نزدیک،و به طور کلی کسی که به او اعتماد کامل داریم صحبت کنیم و از او مشورت بگیریم.
قدم چهارم:تصمیم بگیریم که چگونه به شرایط واکنش نشان دهیم
قدم آخر این است که تصمیم بگیریمه به چه شکل نسبت به احساسات منفیمان واکنش نشان دهیم.
مهم این است که به یاد داشته باشیم این احساسات طبیعی هستند و هر کسی آنها را در برههای از زمان تجربه میکند.
همچنین باید به خاطر داشته باشیم که ما توانایی نشان دادن واکنش به طرزی مثبت و معقولانه نسبت به احساسات منفی را در خود داریم.
پس بیاییم روی چیزهایی که متمرکز شویم که در شرایط سخت میتوانیم آنها را کنترل کنیم،و نسبت به آنها اقدامی کنیم تا از فشار روی دوشمان کاسته شود.
با یادگیریِ واکنش مثبت نشان دادن به احساسات منفی،بیشتر و بیشتر میتوانیم بر سلامت روحی و جسمیمان کنترل داشته باشیم.
از طرفی دیگر،اگر یاد بگیریم احساسات منفی خود را بپذیریم،به جای مدام غر زدن و نگران بودن از افتادن اتفاقات بد،میتوانیم از لحظهی حال لذت بیشتری ببریم.
بهگمانم بعد از مطالعهی این پست،خواندن مطلب زیر نیز برای شما مفید واقع شود:
ریزعادت ها | روشی برای انجام بهتر کارهای روزانه و غلبه بر بی انگیزگی
چگونه یادگیری بهتری داشته باشیم؟
تفاوت غبطه و حسادت | چگونه از غبطه خوردن به نفع خود بهره ببریم؟
چرا و چگونه می توان با تفکر آگاهانه ژنتیک خود را اصلاح کرد و بهبود بخشید؟
مطلبی که شما اشاره کردید مربوط به خودشناسی و آموزنده بود. بله ما باید با احساسات منفی روبرو شویم و سپس راهکار و برون رفت از اون حس رو پیدا کنیم.
دقیقا همینطوره زهرا جان.سپاسگزارم از حسن توجه و نظر خیلی خوبتون.