کتابخوانی سخت است. رنج دارد. به خاطر همین هم هست که هر کسی کتابخوان نمیشود. چون هر کسی از پس دشواری کتاب برداشتن، تمرکز و مطالعهاش برنمیآید. اما با کمی مقاومت، مزهی ملس کتابخوانی که زیر زبانت رفت، دیگر نمیتوانی از آن دل بکنی. من هم به سختیهای کتابخوانی واقفم. زمانهایی هم بوده که خیلی کم کتاب خواندم یا حتی نخواندم. اما همیشه به سمت کتابها برمیگردم. دلیلش هم این است که چرایی کتابخوانی را درک کردهام. به جز مطالعه برای نویسندگی، که دوقلو محسوب میشوند و بدون یکدیگر ناقص هستند (خواندن و نوشتن را میگویم) کتابخوانی دلایل دیگری هم دارد.در این مطلب به اینکه چرا و چگونه کتاب بخوانیم؟ پرداختم.
تا انتهای مطلب با من همراه باش. قول میدهم اگر به این نکات توجه کنی و آنها را در زندگی به کار بگیری، همانطور که زندگی مطالعاتی و سطح فکری من را زیر و رو کردند و رشد دادند، برای تو هم همین اتفاق بیفتد.
فهرست مطالب
چرا کتاب بخوانیم؟
اولین سوالی که باید بهش جواب دهیم همین است. اصلا چرا باید کتاب بخوانیم؟ اول بیاییم جوابی برای این مسئله پیدا کنیم.
شنیدی که میگویند: «فلانی روحش بلند است.»؟ بهنظرت چرا و چه زمانی این عبارت را به کار میبرند؟ معمولا وقتی که یک نفر انسان متفکر و عمیقی است و فضیلتهای فراوانی دارد. از جمله مهربانی، نوع دوستی، خردمندی و امثال اینها. اما تا به حال به این فکر کردی که چطوری یک نفر روحش را میتواند بلند کند؟
هگل، فیلسوف آلمانی در کتاب پدیدارشناسی روح، به بحث تجلی و تعالی روح اشاره میکند. در واقع میگوید که روح انسان با رنج، کشیده و بلند میشود. با رنج روحی. درست مثل بدنسازی که برای عضلهسازی، بدن درد میکشد، روح برای بلند شدن باید رنج بکشد. کتابخوانی، مطالعه و تفکر هم رنجکشیدن روح محسوب میشوند. اینها کارهای آسانی نیستند و زحمت زیادی میطلبند. پس یکی از دلایل مهمی که برای کتابخوانی متصور هستم و بهش عمل میکنم، تجلی و بلند شدن روح است.
اپیکور، فیلسوف یونانی میگوید:
«فیلسوفی که رنجی از انسانی نمیزداید، هرچه میگوید، مهمل است. دارویی که درمان نکند به هیچ دردی نمیخورد؛ به همین قیاس فلسفهای هم که رنجی از روان آدمی نکاهد، به هیچ کاری نمیآید.»
برای کتابخوانی هم مساله به همین شکل است. اگر قرار باشد به نحوی کتاب بخوانیم که دردی از ما دوا نکند، خب اصلا چرا کتاب بخوانیم؟ ما باید مثل شکارچیها به دنبال حکمتهای عملی در خلال متن کتاب باشیم که بلافاصله بعد از بستن کتاب توانایی تبدیل شدن به عمل داشته باشند. به این شکل که بتوانیم بخشهای موردپسندی که خواندیم در نوشتهها، گفتگوها، مباحثهها، چتها و بهطور کلی زندگی آنها را به کار ببریم. در غیر این صورت، مطالعه ی ما عقیم و توخالی خواهد بود و دستاورد آنچنانی نخواهد داشت. ما میخوانیم تا سطح زندگی خود را بالا ببریم.
در مورد دیگر فواید کتابخوانی و مطالعه هم بعدها خواهم نوشت. اما برویم سراغ سوال اصلی. چگونه کتاب بخوانیم که روحمان را کشیده و بلند کند؟
8 نکته برای کتابخوانی حرفه ای
1. مدل کتابخوانی مدرسهای را بشکن
مدل مطالعهی مدرسهای بهخاطر اجباری بودن امتحانها روش آسیبرسانی است. در این مدل ما میخوانیم تا حفظ کنیم و بعد برای نوشتن در امتحان آنها را به یاد بیاوریم. این روش اشتباهترین روش مطالعاتی است. برای مطالعهی صحیح، اول باید این عطش و شهوت بهحافظه سپردن مطالب را از بین ببری. حفظ کردن این که فلان اتفاق در فلان شهر افتاد یا فلانی در فلان سال به دنیا آمد و مرد به چه دردی میخورد؟ جواب تمام این سوالها در گوگل هست. اما چه چیزی از متن مطالعات به درد ما میخورد؟ حکمت عملی. چیزی که بتوانیم با آن نوع نگرش خود به زندگی را بهبود بخشیم. چیزی که بتواند سطح زندگی ما را بالاتر ببرد.
سنکا، فیلسوف یونانی مینویسد:
«وقت نداریم که بشنویم آیا بین ایتالیا و سیسیل بود که اولیس به طوفان خورد یا در جایی خارج از دنیایی که ما می شناسیم – آن هم وقتی که ما هر روز دچار طوفان های خود، طوفانهای معنوی میشویم، دردسرهایی که اولیس حتی روحش هم از آنها خبر ندارد.»
همه چیز را به جز پیام اصلی متنی که میخوانی و نحوه استفاده از آن در زندگی خود فراموش کن.
2. علامت زدن متن ( + نوشتن یادداشت شخصی کنار متن)
این بخش مورد علاقهی خودم است. هر جایی از متن کتاب را که احساس میکنم میتوانم در زندگی از آن استفاده کنم (به هر شکلی، در گفتگو، نوشته یا هر جای دیگر) در کنار اول متن و انتهایش ستاره میگذارم. بعدش هم گوشهی بالای صفحه را تا میزنم تا در مرحلهی بعدی مطالعه که بهش اشاره خواهم کرد، به آنها برگردم و از متن کتاب استخراجشان کنم. همچنین وقتی دارم مطالعه میکنم، اگر بخشی از متن احساسی را در من برانگیزد یا به فکر وادارم کند، آن فکر، احساس یا نظر را در کنار متنش مینویسم. به عنوان نمونه کتاب هنر عشق ورزیدن از اریک فروم را به همین شیوه مطالعه کردم و تقریبا تمام صفحات کتاب را تا زدهام. در عکس میبینی:
کتاب را با همین روش به طور کامل میخوانیم و تمام میکنیم. حالا برویم سراغ مرحلهی بعدی:
3. برگشتن به کتاب با برگههای 10*10
یک بسته برگهی 10*10 میخرم و یک الی دو هفته که از مطالعهی کتاب گذشت، برمیگردم به سراغ کتاب و صفحههایی که تا زدم را باز میکنم. تکتک بخشهایی از متن را که علامت زدهام را به همراه یادداشتهای شخصی ( اگر نوشته باشم) در هر یک از این برگههای 10*10 وارد میکنم. اینطوری هم مروری بر محتوای مهم و کاربردی کتاب در زندگی میکنم، هم آرشیوی غنی و قیمتی از مطالعاتم را استخراج و نگهداری خواهم کرد. این روش را از توماس وولف و میشل دو مونتنی که جستارنویسی را بدعت گذاشته انجام میدادهاند تا حتی رونالد ریگان، رییس جمهور آمریکا.
نتیجه؟ بعد از 4 الی 5 سال هزاران برگه با موضوعات مختلف که میتوانی از آنها در زمینههای مختلف زندگی بهره ببری. اینها کتاب زندگی تو خواهند بود.
4. یافتن کتاب بعدی از متن کتاب
در هر کتابی که میخوانی، ارجاعهایی به کتابهای دیگر خود نویسنده یا کتابهایی که نویسنده مطالعه میکند وجود دارد. این ارجاعات در پاورقیها، متن کتاب، مقدمه یا انتهای کتاب وجود دارند. با دقت به دنبال آنها بگرد تا بتوانی کتابهای بعدی که میتوانی مطالعه کنی را از دل همان کتاب بیرون بکشی. خود من الان به سراغ کتاب گریز از آزادی اریک فروم خواهم رفت که از دل متن کتاب هنر عشق ورزیدن با آن آشنا شدم.
5. جستجو کردن عبارات تازه و ناآشنا
اگر داری برای بالابردن سطح زندگی، فکر و تعالی روح کتاب میخوانی، پس حتما با کتابهایی کشتی خواهی گرفت که پر از عبارتهای تازه و ناآشنا خواهند بود. خوشبختانه در عصر شگفتانگیز اینترنت زندگی میکنیم. جواب بسیاری سوالها در گوگل هست. هر عبارت تازهای که دیدی و معنیاش را نمیدانستی به سادگی از کنارش عبور نکن. سرچش کن و معنایش را بیاب. همین باعث بالا رفتن سطح فکری تو میشود. جستجو کردن و تحقیق یک هنر است.
من معنی تمام عبارتهایی مثل متافیزیک، توتالیتاریسم، لیبرالیسم و امثال اینها را در گوگل سرچ کردم تا فهمیدم.
6. مرورهای کتابها را مطالعه کن
ببین آدمهای دیگری که این کتاب را خواندهاند چه نظری نسبت به آن داشتهاند. آنها به کدام بخشهای کتاب توجه کردهاند؟ چه ارزیابیای از کلیت محتوای کتاب داشتهاند؟ مطالعهی این مرورها به تو دید تازهای میدهد و حتی میتوانی اگر با این نظرها موافق هستی آن را مال خودت بکنی. نترس. برداشتن نظر دیگران دزدی محسوب نمیشود و قانون کپی رایت ندارد. مرورها را در منابع مختلفی میتوانی پیدا کنی. سایت کافه بوک منبع فارسی مناسبی است. اگر انگلیسیات خوب است، سایت نیویورکتایمز، آمازون و گودریدز را بهت پیشنهاد میکنم.
7. مطالعهی پیشگفتار، مقدمه و پاورقیها
میدانم. کار خستهکنندهای است و ممکن است فکر کنی که اصلا اهمیتی ندارند و به هیچ دردی هم نمیخورند. برعکس! خیلی وقتها توی پاورقیها و پیش و پس گفتارها نکاتی از زبان مترجم یا خود نویسنده بیان میشود که جواب سوالهایی است که به دنبالش میگردی. خودم به این توصیه عمل میکنم و هیچوقت نشده که از انجامش پشیمان شوم. همیشه نکتهای وجود داشته که به کارم بیاید. یادت باشد که ما چرا کتاب میخوانیم؟ میخوانیم تا روح خود را بلند کنیم و تعالی بخشیم. پس باید تمام و کمال بخوانیم.
8. عمل کردن به حکمتهای کتاب در زندگی
این آخرین و مهمترین گام در مطالعهی کتابهاست. حالا باید آنچه از متن کتاب استخراج کردهایم و در برگههای 10*10 یادداشت کردهایم را در زندگی به کار ببریم. در غیر این صورت، اصلا برای چی این همه به خودت زحمت دادهای که کتاب بخوانی؟ حالا میتوانی از محتوای این برگهها در نوشتهها، لابهلای صحبتها و گفتوگوهایت با دیگران، در چتها، شبکههای اجتماعی و در خود زندگی استفاده کنی و به کار ببندی.
جمعبندی
منتظر چی هستی؟ کتابی را انتخاب کن، شروع به مطالعه کن و مراحل بالا را در مطالعهات پیادهسازی کن. برای شروع کتابخوانی، کتاب شازده کوچولو را بهت پیشنهاد میکنم. کمحجم، غنی و شیرین است. اگر هم قبلا مطالعهاش کردهای، دوباره مطالعهاش کن. اگر هم که کتاب دیگری مدنظر داری خب چه بهتر.
سلام پوریا جان
خیلی خوب نوشتی اتفاقا یک قسمت از نوشته هایت را مال خودم کردم و کپی کردم در یک فایل ورد
نمی دانستم سایت راه انداختی بیشتر سرمیزدم
عزیزی محمدرضا. خوشحالم که مفید واقع شده این مطلب واست. آره سایت رو خیلی وقته دارم، اما فعالیتم بیشتر توی اینستاگرام بوده و هست.
درود پوریای عزیز!
از طرز نوشتن شما لذت بردم مثل همیشه و از مطالب بسیار مفید و تاثیرگذارتان استفاده خواهم کرد.
از سایت شما بی اطلاع بودم حتما بیشتر سراغتان خواهم آمد.
البته من این روزها به فکر راه اندازی سایت هستم.
خوشحالم که اینقدر مفید بوده واست بهرام عزیز. حتما سایتت رو راه اندازی کن و آدرسش رو واسه ی من هم بفرست.
سلام آقای جامعی
خونندن این مطالب علاقه منو به مطالعه دوچندان کرد
خصوصا قسمتی که راجب برگه های ۱۰ در۱۰ بود که کتاب زندگی خودمو داشته باشیم پیشنهاد فوق العاده ایی برای جمع اوری و سازماندهی اطلاعاتی بود که فقط برای من و در زندگی من به کار می ایند.
مانا باشید.
سلام عسل عزیز. خواهش میکنم. بله این روش یه روش باستانی مطالعه ی فعاله که بسیار کاربردی هم هست. خوشحالم که دوست داشتی و مفید بود واست. موفق باشی.
پیشنهاد برگههای ده*ده عالی بودند؛ ممنون از مطلب خوبت
خواهش میکنم غزاله عزیز. خوشحالم که مطلب مفیدی بوده واست. موفق باشی.
عالی بود
لذت بردم
ممنونم از راهنمایی های سازنده تون
چقدر عالی. خوشحالم که مفید واقع شده واستون. موفق باشید.