چرا مینویسیم؟ دانستن «چرایی» و فلسفه هر کار یا هر هدفی قدم اول برای رسیدن به آن است. دانستن چرایی انجام یک کار موتوری است که ما و به خصوص احساسات ما را به پیش میبرد. نویسندگی هم از این مسئله مستثنی نیست. دانستن اینکه چرا مینویسیم، قدم اول در جادهی بیانتهای نویسندگی است. پس ابتدا باید به این سوال جواب دهیم که چرا مینویسیم؟
فهرست مطالب
من چرا مینویسم؟
اول از تجربهی شروع نویسندگی و پاسخی که به سوال «چرا مینویسیم؟» دادم میگویم. شاید خواندنش برای شما هم راهگشا باشد:
«اولین باری که دست به قلم شدم، یکی از نیمهشبهای نمناک زمستانی بود. پشت میز غذاخوریِ طویل خانهی باباجون نشسته بودم و کتاب و دفترهایم را نامرتب سرتاسر میز پراکنده بودم.
خانهی باباجون غمگین بود. خیلی وقت بود که مامانجون و باباجون آن را ترک کرده بودند. اما خب، من کنکور داشتم و آنجا هم ساکتترین پناهگاه کرهی زمین بود.
تازه از کافه برگشته بودم و نشسته بودم پشت میز. آنوقتها همزمان کار هم میکردم. اینطوری احساس مفید بودن میکردم. بدون این حس نمیتوانستم راحت درس بخوانم. بدون رغبت مشغول مطالعهی دینی و آیات مختلف بودم. صفحات عربی و تفاسیرشان را ورق میزدم و ذهنم زیر بار کلماتی که درک نمیکردم کمر خم میکرد.
از پشت میز بلند شدم و شروع کردم به قدم زدن. وقتی تمرکز نداشته باشم نمیتوانم یکجا بنشینم. باید حتما راه بروم. کتاب کمکدرسی دینی را برداشتم و شروع کردم به حفظ کردن آیات در حین قدم زدن. خانهی باباجون بزرگ بود. حیاطی داشت که چند ماشین در آن جا میگرفت و ایوانی کاهیرنگ داشت که وقتی مامانجون و باباجون بودند، تمام خانواده در ایوان مینشستیم به نوشیدن چای و صحبت.
نشستم لبهی ایوان و نگاهی به آسمان شب انداختم. انگار که پشت پلکهایش داغ شده باشد، آمادهی باریدن بود. تنها و تحتفشار بود. من هم همین احساس را داشتم.
کتاب را کناری گذاشتم. دو دستم را در موهایم فرو بردم و صورتم را پوشاندم. مستاصل شده بودم. زمانی که در کافه بودم یا پیش خانواده بودم اوضاعم بهتر بود. به فشار مسئولیتها و کارهای آینده فکر نمیکردم. اما وقتی تنها میشدم هجوم افکار از پا درم میآورد. باید فکری میکردم.
آنوقتها تفننی بلاگ شاهین را مطالعه میکردم. یکبار گفته بود که بنشینید و مشکلاتتان را بنویسید. همین نوشتن آنها از فشارشان کم میکند. این جملهاش یادم افتاد. با خودم گفتم ضرری که ندارد. امتحانش میکنم.
برگشتم داخل و برگهی سفیدی برداشتم و شروع کردم به نوشتن. نفهمیدم چه اتفاقی افتاد. ولی آنقدر نوشتم تا سه صفحه کامل پر شد. انگار که در همان هوای سرد از ارتفاعی بلند شیرجه زده باشم توی آب گرم و مطبوع. حس رهایی و لذت بعد از انجام یک کار مهم را داشتم. نوشتن، تنهایی را برای من لذتبخش کرده بود. مرا به خودم متعلق کرده بود.
چراییِ نویسندگی برای من این است که مرا به خودم متعلق میکند. کسی نمیتواند آن را از من بگیرد.»
پاسخ نویسندگان بزرگ به سوال چرا مینویسیم؟
یک راه مناسب برای پیدا کردن جواب این سوال برای خودمان، مطالعهی جوابهاییست که از قبل به آن توسط نویسندگان بزرگ پیش از ما داده شده است. با همدیگر تعدادی از آنها را بخوانیم:
وقتی مینشینم تا کتابی بنویسم، با خودم نمیگویم: « میخواهم اثری ادبی خلق کنم.» مینویسم چرا که دروغی در آن وجود دارد که میخواهم افشایش کنم، حقیقتی وجود دارد که میخواهم توجهها را به سویش جلب کنم، و دغدغهی اصلی من این است که شنیده شوم. _ جورج اورول
من مینویسم چرا که نمیدانم چه فکر میکنم تا وقتی که آنچه نوشتهام را بخوانم. _ فلانری اوکانر
برای این مینویسم تا بکوشم غم و اندوه را به امید و آرزو، و تنهایی را به خاطرات تبدیل کنم._ پائولو کوئلیو
زندگی نویسندگی زندگی سگی یک است، اما تنها نوع زندگی است که ارزش زیستن را3 دلیل اصلی برای نوشتن + نقل قول نویسندگان بزرگ دارد._ گوستاو فلوبر
نوشتن والاترین آرامش است._ ویلیام سامرست موام
نباید بنویسی چون دلت می خواهد چیزی بگویی. باید بنویسی چون چیزی برای گفتن داری._اف.اسکات فیتزجرالد
4 دلیل برای اینکه چرا مینویسیم
بهگمانم یکی از دلایلی که این سوال تا این اندازه حیاتی و مهم است این است که جواب مشخصی ندارد. هر کس میتواند بنا به تجربهی زیستهی خود پاسخی شخصی برای آن بیابد. اما نویسندگی مزایای بیشماری دارد که دلایل کافی برای نوشتن را به ما میدهد. در طول زمان و با تحقیق و تجربه به تعدادی از این جوابها رسیدهام که به شرح زیر هستند:
1. نوشتن برای ما هدف و معنا میسازد
در حین مطالعهی کتاب انسان در جستجوی معنا اثر ویکتور فرانکل به مبحث جالبی برخوردم. دکتر فرانکل روانشناس و یکی از بازماندههای اردوگاههای کار اجباری نازی است. او در کتابش به جملهای معروف از نیچه اشاره میکند که اینچنین است:
«کسی که در زندگی خود چرایی برای زیستن داشته باشد، با هر چگونهای خواهد ساخت.»_نیچه
دکتر فرانکل در ادامه مینویسد: «این جملهی نیچه میتواند یک شعار کاربردی برای درمان روانی بیماران و بهداشت روانی زندانیان باشد. باید با هر فرصتی به زندانیان «یک چرا»، یعنی هدفی که بهخاطر آن زنده باشند بدهیم تا بتوانند «چگونگی» زندگی طاقتفرسای خود را تحملپذیر سازند.
دکتر فرانکل همچنین اشاره میکند که چرایی تحمل کردن شرایط طاقتفرسای اردوگاه اجباری برای وی این بوده که میخواسته مشاهدات و دستاوردهای حاصل از تجربهی آن محیط را در کتابی منتشر کند، و همچنین میخواسته بار دیگر همسرش را ببیند.
پس نوشتن یک هدف والا است که خودش به تنهایی میتواند دلیل زندهماندن و دوام آوردن یک انسان در اردوگاه کار اجباری نازیها باشد.
2. مینویسیم تا اثری از خود باقی بگذاریم
جورج اورول جستاری بلند دارد تحت عنوان «چرا مینویسم» که در آن یکی از انگیزههای نوشتن را خودخواهی محض معرفی میکند. او مینویسد:
« خودخواهی محض. تمنای باهوش بهنظر رسیدن، مورد توجه واقع شدن، بهیاد ماندن پس از مرگ، جواب دادن به بزرگسالانی که کودکی شما را خراب کردند و غیره…»
وی اینها را دلایلی برای اینکه چرا مینویسد و چرا دیگران مینویسند عنوان کرده است. اما من معتقدم که این خودخواهی کاملا طبیعی است. چرا دلمان نخواهد که پس از مرگ جسم، ذهنمان تا ابد به حیاتش ادامه دهد؟ مگر ما همچنان راجع به مولانا و خیام و تولستوی صحبت نمیکنیم؟ مسلماً آنها هم این خودخواهی را داشتهاند، که بهنظر من طبیعی و حتی برای باقیماندن فرهنگ و تمدن ضروری است.
3. مینویسیم تا زندگی را بهتمامی زیست کنیم
در مطلب نکات نویسندگی به این نکته اشاره کردهام:
ما مینویسیم تا زندگی را دوبار تجربه کنیم. یکبار در لحظه، و بار دیگر در بازنگریستن به آن.
نوشتن ما را به زندگی در لحظه میکشاند. با نوشتن میتوانیم لحظات معمولی زندگی خود را به لحظاتی هنری و پرمعنا تبدیل کنیم.
آیا میتوانید سفری را که به دریای جنوب داشتهاید به خاطر بیاورید؟
من به یاد دارم. کفشهایم را درآورده بودم و شنهای گرم و خیس ساحل لای انگشتانم فرو میرفتند. عطر شور دریا با نسیم خنک و صدای شرشر موجهای آن سمفونی پنج بتهوون را بهزانو در میآورد. خورشید در افق مسیرنگ فرو میرود. جریان گرم آب تا وسط ساق پاهایم رسیده است.
میبینید؟ من با نوشتن لحظات زندگیام را باززیستی میکنم. شما هم میتوانید.
4. نوشتن بهترین راه برای توسعه فردی است.
هدف هر انسان فعالی این است که روز به روز خودش را بهتر کند. نویسندگی خودافشایی است. با نوشتن ما به خودشناسی میرسیم و به نقاط ضعف خودمان پی می بریم. در نتیجه می توانیم روی نقاط ضعف کشف شده کار کنیم و آنها را بهبود بخشیم. همچنین نوشتن استقامت، سختکوشی و مداومت ما را بالا می برد. به این دلایل نویسندگی بهترین راه برای توسعه فردی است.
جمعبندی
حالا نوبت شما است که چرایی نویسندگی خودتان را بیابید. اما بیش از حد به خودتان فشار نیاورید. تنها کافی است که شروع به نوشتن کنید. چرای نوشتن خیلی زود به سراغتان خواهد آمد. برای شروع نویسندگی میتوانید از تمرینات مطلب زیر کمک بگیرید:
چگونه نویسندگی را شروع کنیم؟ 4 تمرین نویسندگی ساده برای شروع
اگر دوست داشتید برای من هم در کامنتها بنویسید که چرا مینویسید.
خیلی مطلب خوبی بود. ممنونم از شما جناب جامعی.
من برای این می نویسم تا بتونم احساسات و افکارم رو از توی ذهنم بیرون بکشم و خالی کنم.